راهیان حجاب

چــــادرم باشــد مــرا مـعیــار ایمــان و شــرف

همچــو مــرواریـد زیبـایــم درون یـک صــدف

دیــد نامـحـرم نیفـتـد لاجـــرم بــر ســـوی مــن

افتخـــارم باشــد ایــن ، زهــرا بــود الـگــوی مــن

مـدعـی گــویـد کـه چــادر یـک نشــان فــانی اسـت

مــن ولــی گـویــم کـه با چــادر تـنـم اسـلامی اسـت

مــدعــی گــویــد کــه با چـــادر کـلاســت بـاطــل اسـت

مــن ولــی گـویـــم کـه ایمــانـم ز چــادر کامــل اســت

مــدعـی خــواهـد مــرا بـی دیــن کـند بـا لـفظـ دوســت

چــادر مــن همـچــو تـیــر زهــرگـیـن ، بـر چـشـم اوســت

ای نور ماه و سال تو را جستجو کنم *** نوروز را به عشق شما گفتگو کنم

با یاد تو خانه تکانی این دلم     ***     با آب دیده چهره خود شستشو کنم

من از بهار، عطر حضور تو می کشم *** گل را به عشق جمال تو بو می کنم

یاد تو را به باغ و گلستان نمی دهم *** من با تو کسب حال و هوای نکو کنم

مقصود دل ز کعبه و کرب و بلا تویی *** از گفتگوی تو طلب آبرو کنم

راهی که آمدم تو به من داده ای نشان *** پس آمدم به میکده میل سبو کنم

کی می شود تو با دل من همنشین شوی *** من عاشقانه با دل تو گفتگو کنم

جا ماندگی ز قافله هم درد مشکلی است *** من آمدم که زخم دلم را رفو کنم

من بی حسین و فاطمه بیچاره می شوم *** دستم بگیر بی تو من آواره می شوم

خـواهــرم ، ای دخـتــر ایــران زمـیـن

یک نظــر عـکس شهــیـدان را ببـیـن

در خـیابـان چـهــره آرایـش مـکـن

از جــوانـان سلـب آسـایـش مکـن

خـواهــر مــن ایـن لـبـاس تنـگ چـیست ؟

پـوشـش چـسبان رنـگارنگ چـیست ؟

پـوشـش زهـرا (س) و زیـنب (س) را بـبـین

بـر تـو ای محـجوبـه خـواهـر ، آفــریــن

پیـش نامـحــرم تــو طـنّـازی مکـن

با اصــول شــــرع لـجبـازی مکـن

یـادت آیــد از پـیام کـــربـلا

گاه گاهی شـــرمــت آیــد از خـــدا

در جـــوارش خــویـش را مهـمـان نمـا

با خــدا باش و بــده دل را صـفـا

یـاد کــن از آتــش روز مـعـاد

طُــره گـیسـو را مـــده در دســت باد

زُلــف را از روســری بـیـرون مــریـز

با حـجاب خـویـش از پـستی گــریــز

در امـــور خــویـش ســرگـردان مـشو

نـو عــروس چـشم نـامحــرم مـشو

خــواهـر مــن قـلب مهـــــــــدی (عج) خـسته اســت

از گـناه مـاســت که او رو بســتـه اسـت

خـواهـــرم دیگــر تــو کــودک نـیسـتی

فــاش تـــر گــویم ، عــروســک نـیسـتی

آنگاه که توبه آدم (ع) پذیرفته شد از خداوند خواست تا بر جمال و زینتش بیافزاید! صبح شد و بر صورت خود محاسنی سیاه دید، پس دست بر آن کشید و گفت: خداوندا این چیست؟ پاسخ آمد؛ این است جمال

از کجا معلوم همین آرایش کم تو ،خواهرم ، دل جوانی را بلرزاند و او را به ورطه نابودی بکشاند و تو، همان علت و جرقه ابتدایی آن نابودی باشی ؟! اقسام ظاهر شدن بانوان در متن جامعه امروز: ۱٫با …

وقتی رفتم پیش دانشگاهی عاشق دبیر ادبیاتم شدم  چون حس کردم حجابو دوس دارن  هد زدم  تا ترم 3 دانشگاهم همیشه هد داشتم هیچوقت اجازه ندادم حتی یه تار موم بیرون باشه ولی چون این حجاب با احساس به یه موجود خاکی شروع شده بود بازم رفت....

گاهی اوقات باران که می بارد

دلگیری آسمان از توست

زمین سردر گریبان می گیرد

لرزه بر تن زمین گام های توست 

نکوهش قسم

رسول خدا (صلّی الله علیه و ‌آله):
أجْرَؤُکُم عَلَی قَسَمِ الجِدِّ أجْرَؤُکُم عَلَی النّارِ. 
هر یک از شما جرأت بیشتری در قسم خوردن جدی داشته باشد، جرأت بیشتری بر آتش جهنم دارد.